دل های ما قرارگه درد کرده اند
دل های ما قرارگه درد کرده اند
دل های ما قرارگه درد کرده اند
دل های ما قرارگه درد کرده اند
دار القرار بر دل ما سرد کرده اند
دار القرار بر دل ما سرد کرده اند
دار القرار بر دل ما سرد کرده اند
دار القرار بر دل ما سرد کرده اند
این صد هزار نرگسه بر سقف این حصار
این صد هزار نرگسه بر سقف این حصار
این صد هزار نرگسه بر سقف این حصار
این صد هزار نرگسه بر سقف این حصار
رخسار ما چو نرگس نو زرد کرده اند
رخسار ما چو نرگس نو زرد کرده اند
رخسار ما چو نرگس نو زرد کرده اند
رخسار ما چو نرگس نو زرد کرده اند
در پیش آتشی که ز سنگ قضا جهد
در پیش آتشی که ز سنگ قضا جهد
در پیش آتشی که ز سنگ قضا جهد
در پیش آتشی که ز سنگ قضا جهد
جان های ما نتیجهٔ گوگرد کرده اند
جان های ما نتیجهٔ گوگرد کرده اند
جان های ما نتیجهٔ گوگرد کرده اند
جان های ما نتیجهٔ گوگرد کرده اند
خورشید در نقاب عدمد شد ز شرم آنک
خورشید در نقاب عدمد شد ز شرم آنک
خورشید در نقاب عدمد شد ز شرم آنک
خورشید در نقاب عدمد شد ز شرم آنک
رخسار روزگار پر از گرد کرده اند
رخسار روزگار پر از گرد کرده اند
رخسار روزگار پر از گرد کرده اند
رخسار روزگار پر از گرد کرده اند
و آنک پدید خویی خورشید گم شده
و آنک پدید خویی خورشید گم شده
و آنک پدید خویی خورشید گم شده
و آنک پدید خویی خورشید گم شده
سیمرغ را چو شب پره شب گرد کرده اند
سیمرغ را چو شب پره شب گرد کرده اند
سیمرغ را چو شب پره شب گرد کرده اند
سیمرغ را چو شب پره شب گرد کرده اند
در باغ عهد جای تماشا نماند از آنک
در باغ عهد جای تماشا نماند از آنک
در باغ عهد جای تماشا نماند از آنک
در باغ عهد جای تماشا نماند از آنک
صد خار را موکل یک ورد کرده اند
صد خار را موکل یک ورد کرده اند
صد خار را موکل یک ورد کرده اند
صد خار را موکل یک ورد کرده اند
دردا که تا سواد خراسان خراب گشت
دردا که تا سواد خراسان خراب گشت
دردا که تا سواد خراسان خراب گشت
دردا که تا سواد خراسان خراب گشت
دلها خراب زلزلهٔ درد کرده اند
دلها خراب زلزلهٔ درد کرده اند
دلها خراب زلزلهٔ درد کرده اند
دلها خراب زلزلهٔ درد کرده اند
یارب که دیو مردم این هفت دار حرب
یارب که دیو مردم این هفت دار حرب
یارب که دیو مردم این هفت دار حرب
یارب که دیو مردم این هفت دار حرب
در چاردار ملک چه ناورد کرده اند
در چاردار ملک چه ناورد کرده اند
در چاردار ملک چه ناورد کرده اند
در چاردار ملک چه ناورد کرده اند
از غبن آن جهان که چو آن هشت خلد بود
از غبن آن جهان که چو آن هشت خلد بود
از غبن آن جهان که چو آن هشت خلد بود
از غبن آن جهان که چو آن هشت خلد بود
ای بس دلا که هاویه پرورد کرده اند
ای بس دلا که هاویه پرورد کرده اند
ای بس دلا که هاویه پرورد کرده اند
ای بس دلا که هاویه پرورد کرده اند
گر بود چار شهر خراسان حرم مثال
گر بود چار شهر خراسان حرم مثال
گر بود چار شهر خراسان حرم مثال
گر بود چار شهر خراسان حرم مثال
راهش کنون چو ششدرهٔ نرد کرده اند
راهش کنون چو ششدرهٔ نرد کرده اند
راهش کنون چو ششدرهٔ نرد کرده اند
راهش کنون چو ششدرهٔ نرد کرده اند
اصحاب فیل بین که به پیرامن حرم
اصحاب فیل بین که به پیرامن حرم
اصحاب فیل بین که به پیرامن حرم
اصحاب فیل بین که به پیرامن حرم
کردند ترک تاز و نه در خورد کرده اند
کردند ترک تاز و نه در خورد کرده اند
کردند ترک تاز و نه در خورد کرده اند
کردند ترک تاز و نه در خورد کرده اند
هان ای سپاه طیر ابابیل زینهار
هان ای سپاه طیر ابابیل زینهار
هان ای سپاه طیر ابابیل زینهار
هان ای سپاه طیر ابابیل زینهار
کاصحاب فیل هرچه توان کرد کرده اند
کاصحاب فیل هرچه توان کرد کرده اند
کاصحاب فیل هرچه توان کرد کرده اند
کاصحاب فیل هرچه توان کرد کرده اند
خاقانیا خزینهٔ گیتی به جو مخر
خاقانیا خزینهٔ گیتی به جو مخر
خاقانیا خزینهٔ گیتی به جو مخر
خاقانیا خزینهٔ گیتی به جو مخر
کز کیمیای عافیتش فرد کرده اند
کز کیمیای عافیتش فرد کرده اند
کز کیمیای عافیتش فرد کرده اند
کز کیمیای عافیتش فرد کرده اند